جدول جو
جدول جو

معنی تک پا - جستجوی لغت در جدول جو

تک پا(تُ کِ)
در تداول عوام زمانی کوتاه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : یک تک پا رفتم بدیدن فلان. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
تک پا
زمانی کوتاه
تصویری از تک پا
تصویر تک پا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَکِ)
از تک =دویدن +پا، . دویدن. سرعت. تندی: بارگیر او را چند زخم سخت زدند. از پای نیفتاد و سلطان را به تک پای از غرقاب هلاکت بیرون برد. (جهانگشای جوینی). منهزم شد و بر جانب برشاور زد تا مظر جان به تک پای ببرد. (جهانگشای جوینی). چنانکه از آن هشتاد هزار، معدودی به تک پا (ی) جان به سلامت بردند. (ترجمه اعثم کوفی ص 59)
لغت نامه دهخدا
(تَ هَِ)
تحت القوه و تحت الماء و تحت الشراب نیز گویند. و چیزی اندک که بدان ناشتا بشکنند. (آنندراج) :
زهر مار است باده در ناهار
ته پا تا نباشد آب مخور.
باقر کاشی (از آنندراج).
بده باده کآن هست اصل معاش
ته پا اگر هم نباشد مباش.
؟ (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ / یِ)
لالۀ بلور یک شاخه. جار که یک پایه و یک شاخه دارد. قسمی جار که یک کاسه و یک پایه دارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تک پارویه
تصویر تک پارویه
قایق تک پارو زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتک پاره شدن
تصویر هتک پاره شدن
کونش پاره و دریده شدن، دچار کارهای طاقت فرسا شدن وی
فرهنگ فارسی معین
پشت سر
فرهنگ گویش مازندرانی
دهن گشاد، سرباز
فرهنگ گویش مازندرانی
روزی، آذوقه، وجهه و موقعیت
فرهنگ گویش مازندرانی
دهان، لب، اطراف دهان
فرهنگ گویش مازندرانی
تورم ماهیچه ای، گرفتگی ماهیچه ای پا
فرهنگ گویش مازندرانی